پسر گل ما الان یکسال ٤ ماهشه توی این مدت اتفاقای زیادی افتاده که شاید دیگه نشه همه اش رو نوشت هرچند بیشترش رو توی دفتر خاطراتت نوشتم. خدا رو شکر میکنم که پسری سالم و سرحال و خوب بهم داده. خیلی شیطونی و حسابی اذیت میکنی ولی با همین کارات دوست داشتنی و عزیزی. من بعد از ٦ ماه مرخصی باید تو پیش مامان بزرگ میذاشتم و میرفتم. هستی خالههم اونجاست و دوتاییتون باهم آتیش می سوزونید. توی این ماههای گذشته لحظه به لحظه بزرگ شدنت رو دیدم و بازهم خدا رو شکر میکنم که زیباترین و عزیزترین هدیه اش رو بهمون داد.